«

»

Print this نوشته

قزوین‌

‌‌

قزوین

 ‌

   از همدان‌ به‌ قزوین‌ راه‌ دو مرحله‌ دارد. یکی‌ از همدان‌ به‌ گردنه‌ «آوج‌»، دیگر از گردنه‌ به‌قزوین‌.

   در قریة‌ «رزان‌» که‌ واقع‌ است‌ در ابتدای‌ گردنه‌، توقفی‌ شد. سپس‌ بالا رفتیم‌. در «سلطان‌بلاغ‌» که‌ درست‌ در مرتفع‌ترین‌ نقاط‌ راه‌ است‌ پیاده‌ شدیم‌، و ناهار صرف‌ کردیم‌. از آنجا سرازیر شده‌، پس‌ از پیچ‌وخم‌ بسیار وارد صحرای‌ قزوین‌ گردیدیم‌. حوالی‌ غروب‌ به‌ این‌ شهر رسیدیم‌. تزیینات‌ و آیین‌ بندی‌ قزوین‌ از شهرهای‌ سابق‌ کمتر نبود. شب‌ برهان‌الدوله‌ حاکم‌، از همراهان‌ من‌ پذیرایی‌ خیلی‌ گرمی‌ نمود. اینجا را در حقیقت‌ دروازة‌ تهران‌ پنداشتیم‌، زیرا که‌ عده‌ کثیری‌ از همة‌ طبقات‌ به‌استقبال‌ آمده‌ بودند. دیدار اشخاصی‌ که‌ چند ماه‌ آنها را ندیده‌ بودم‌ تأثیر خوشی‌کرد. نسبت‌ به‌ همه‌ مهربانی‌ نمودم‌.

   حاج‌ شیخ‌ عبدالنبی‌ که‌ از مجتهدین‌ فاضل‌ تهران‌ است‌، به‌ خیال‌ اینکه‌ بعد از توطئه‌ آخوندها بر ضد جمهوریّت‌ و برخلاف‌ من‌، و پس‌ از اقدامات‌ شرم‌آوری‌ که‌ غالب‌ آقایان‌ از راه‌ منفعت‌طلبی‌، یا از فرط‌ بی‌فکری‌ و بی‌مغزی‌ مرتکب‌ شده‌ بودند، مبادا هنگام‌ ورود به‌ تهران‌، درصدد تدمیر و تنبیه‌ آنها برآیم‌، تلگرافی‌ به‌من‌ نموده‌ و خواهش‌ کرده‌ بود، که‌ نسبت‌ به‌ علمای‌ تهران‌ طریق‌ موافقت‌ پیموده‌، ملاطفت‌ خود را دریغ‌ ندارم‌، و در ورود به‌ مرکز، که‌ علما دیدن‌ خواهند آمد، ایشان‌ را بپذیرم‌. من‌ که‌ به سبکسری‌ و نفع‌خواهی‌ این‌ طایفه‌ از قدیم‌ و جدید آشنایی‌ کامل‌ دارم‌، و همیشه‌ نسبت‌ به‌ اقدامات‌ آنها بی‌اعتنا بوده‌ام‌، این‌بار دعوت‌ شیخ‌ را که‌ شخصی‌ بیغرض‌ بود و لیاقت‌ داشت‌ که‌ لفظ‌ روحانی‌ در حقش‌ اطلاق‌ گردد پذیرفته‌، و تلگراف‌ مساعد مخابره‌ کردم‌. این‌ جواب‌ مکمّل‌ ایدآل‌ آنها شد. تصور نمی‌کردند با وجود آن‌ مشکلات‌ که‌ تولید کرده‌ بودند، باز من‌ مدارا کنم‌.

   در قزوین‌ خوش‌ گذشت‌. فی‌الواقع‌ به‌ منزل‌ رسیده‌ بودیم‌. فتح‌ نمایان‌ و خدمت‌ کامل‌ انجام‌ گرفته‌ و خستگی‌ سفر بر طرف‌ می‌شد، و به‌ تهران‌ که‌ تنها جای‌ قابل‌ توقف‌ و سکونت‌ ایران‌ است‌ نزدیک‌ گردیده‌ بودیم‌. امرای‌ لشکر و صاحبمنصبان‌ و مردمان‌ با اهمیت‌ تهران‌ عموماً به‌قزوین‌ آمده‌ بودند.

   در سنوات‌ اخیر، قزوین‌ در معرض‌ تطاول‌ و قشون‌کشی‌ روسها واقع‌ بود. تقریباً هر سال‌ عده‌ای‌ وارد و خارج‌ می‌شدند.

   در تابستان‌ ۱۳۲۷ روسها عده‌ای‌ قشون‌ وارد قزوین‌ کردند. در بهار ۱۳۲۹ هزار نفر از این‌ عده‌ را مراجعت‌ دادند. اما در پاییز همان‌ سال‌ دوهزاروپانصد نفر به‌ این‌ شهر آوردند، که‌ مجری‌ التیماتوم‌ باشند. نصف‌ این‌ عده‌ در بهار ۱۳۳۰ مراجعت‌ داده‌ شد و سال‌ بعد ۱۶۲۵ نفر دیگر به‌آن‌ اضافه‌ گردید. تا موقع‌ انقلاب‌ روسیه‌، قشون‌ روس‌ کمابیش‌ در قزوین‌ بودند و این‌ شهر را مرکز اقدامات‌ جنگی‌ خود می‌ساختند. هنگام‌ انقلاب‌، از ایران‌ رفتند. مدتی‌ هم‌ قشون‌ انگلیس‌ در این‌ شهر اقامت‌ داشت‌. قزوین‌ نقطة‌ نظامی‌ مهمی‌ است‌، زیرا که‌ بر خطوط‌ تهران‌ و همدان‌ و رشت‌ و زنجان‌ و آذربایجان‌ مسلط‌ است‌ و راه‌ مهم‌ منجیل‌ را تهدید می‌کند.